حاملهای مختلف انرژی، کالاهای جایگزین یکدیگر هستند بنابراین انتخاب آنها برای هر منطقه یا سرمایهگذاری برای تولید و انتقال آنها باید تابع منطق اقتصادی باشد.
با توجه به فناپذیر بودن بسیاری از منابع انرژی مثل نفت و گاز و ذغال سنگ، دانش اقتصاد منابع فناپدیر انرژی از دانشهای مورد نیاز در این زمینه است. شناخت توابع عرضه و تقاضای هریک از حاملهای انرژی برای برنامه ریزی تولید هر یک از حاملها و قیمتگذاری آنها و یا شناخت تاثیرات قیمت بر تولید و مصرف، از اهمیت ویژهای برخوردار است و نتایج آن در سطح کلان مورد استفاده قرار میگیرد.
انرژی یک شبکه بهم پیوسته است. به عنوان مثال نفت و گاز را میتوان مستقیما بعنوان انرزی استفاده نمود و یا آن را به نوع دیگری از انرژی که انرژی الکتریکی است تبدیل نمود. مسائل تبدیل انرژی و بهینه کردن شبکه انرژی مستلزم استفاده از دانش اقتصادی است. برخی از حاملهای انرژی و خصوصا برق و گاز با مشکلاتی در امر ذخیرهسازی مواجه هستند و بنابراین مسئله نوسانات فصلی و زمانی مصرف آنها مشکل ایجاد میکند و خصوصا مشکل اوج مصرف در این رابطه وجود دارد که یا باید برای تامین آن سرمایهگذاری اضافی نمود و یا با سیاستهائی میزان اوج مصرف را کاهش داد و در این رابطه سیاستهای قیمتی و سیاستهای اقتصادی باید بکار گرفته شود. بسیاری از حاملهای انرژی که هم اکنون سهم غالب را در سبد انرژی جهان دارا هستند، آلودهساز و دارای آثار و تبعات زیست محیطی هستند.
اقتصاد انرژی به عنوان یک رشته علمی ـ یا بهتر است بگوییم یک حوزه علمی میان رشتهای ـ شناخته میشود و اشتراکاتی با علوم پایه ( زمین شناسی، مهندسی انرژی، فیزیک و ... ) و با علوم اجتماعی ( بیش از همه اقتصاد و پس از آن علوم سیاسی، جامعه شناسی، حقوق و ... ) دارد. آنچه واضح است،این رشته بیشترین ارتباط را با علم اقتصاد دارد و از میان حوزههای مختلف علوم اقتصادی، مباحث ذیل بیشترین کاربرد را در این رشته دارند: اقتصاد خرد ، اقتصاد کلان ، اقتصاد منابع طبیعی ، اقتصاد سنجی و تجارت بین الملل. اما محورهای اصلی اقتصاد انرژی که در سالهای اخیر بیشتر از همه مورد توجه قرار گرفته است؛ عبارتنداز:
1. تراز انرژی
فارغ از ساز و کارهای تامین منابع ( عرضه انرژی) و محلهای مصارف ( تقاضای انرژی)، مبحث تراز انرژی به بررسی جریان انرژی در سطوح مختلف منطقهای، استانی یا ایالتی، کشوری و بین المللی میپردازد. اینکه مراکز عرضه و مصرف انرژی در کجا واقع شدهاند، جریان ارتباطی میان مراکز تولید و مصرف چگونه برقرار میشود، ورودیها ( تزریق) و خروجیها ( نشستی) به جریان انرژی چه ساز و کارها و آثاری دارند و مسائلی از این دست، همگی در این حوزه میگنجد. ترکیب مباحث فوق با جغرافیای سیاسی، انسانی و جغرافیای توسعه یافتگی مباحث جالبی را در اقتصاد توسعه و اقتصاد سیاسی انرژی میگشاید.
۲.عرضهی انرژی
هم اکنون بخش عمده منابع انرژی علی رغم اینکه پتانسیل زیادی برای استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر نور خورشید، باد، امواج و گرمای زمین وجود دارد، همچنان از استخراج ذخایر پایانپذیر سوختهای فسیلی تامین میشوند.
ماهیت پایانپذیری و کمیابی موجب شده است مبحث عرضه انرژی ( به ویژه سوختهای فسیلی ) بر خلاف عرضه کالاها خدمات ( که عمدتاً متاثر از ساختار هزینه تولید است )، متاثر از یک عامل مهم دیگر به نام "رانت کمیابی" نیز باشد. به بیان دیگر ، منابع پایان پذیر انرژی دارای ارزش ذاتی هستند، بهگونهای که حتی اگر به صورت ذخیره بمانند و استخراج نشوند، ارزش ذاتی دارند. این ارزش ذاتی در تعیین ساختار عرضه آنها، اثری مجزا از اثر هزینه استخراج، هزینههای حمل ، بازاریابی و فروش دارد.
در بحث عرضه انرژی مسایل دیگری نیز بررسی میشوند، مسائلی از قبیل ترکیب عرضه انرژی در مقیاسهای مختلف منطقهای، کشوری و بین المللی، دورنمای ذخایر باقی مانده و عرضه سازمانهای بین المللی عرضه کنندگان، نقش و اهمیت آنها در بازار عرضه انرژی، سرمایهگذاری در منابع انرژی و پیامدهای آن، حساسیت و کشش پذیری عرضه در قبال شرایط مختلف اقتصادی و سیاسی.
۳.تقاضای انرژی
مصارف حیاتی انرژی در جریان تولید ملی و جهانی کالاها و خدمات موجب شده است بر خلاف عرضه انرژی که مختص مناطق خاص یا کشورهای خاصی است، تقاضای انرژی کمابیش در تمام کشورهای جهان عمومیت داشته باشد. به همین دلیل است که اقتصاد جهان به سرعت در مقابل نوسانات بازار انرژی عکس العمل نشان میدهد. امروزه کمتر مدل رشد اقتصادی را میتوان یافت که در آن انرژی به عنوان یک نهاد کلیدی ایفای نقش نکند.
در مبحث تقاضای انرژی مسائل متنوعی مطرح میشوند: تفکیک مصارف انرژی و ارتباط آن با سطح توسعه یافتگی، عوامل موثر بر تقاضای انرژی، سیاستهای مدیریت تقاضای انرژی، کششهای تقاضای انرژی و ارتباط آن با توسعه یافتگی، ارتباط میان الگوی رشد اقتصادی و تقاضای انرژی و ...
۴. بازارهای انرژی
مبحث بازارها و تجارت انرژی یکی از قدیمی ترین و گسترده ترین بخشهای اقتصاد انرژی است. بازارهای انرژی محل تراکنش میان عرضه کنندگان و متقاضیان انرژی است؛ جایی که قیمت انرژی تعیین میشود و آثار گسترده خود را بر اقتصاد، سیاست و اجتماع بر جای میگذارد.
شناخت انواع بازارهای انرژی، به تفکیک نوع حامل انرژی از زیربخشهای عمده این مبحث است. برای مثال در مورد نفت، بررسی و شناخت بازارهای مبادلات مالی و فیزیکی نفت، انواع روشهای مبادله نفت، قراردادهای متنوع موجود در بازارهای مالی ( قراردادهای آتی، سلف و سوآپ ) و اثر آنها بر تعیین بهای جهانی نفت از مباحث اصلی هستند.
در بخش برق مباحث آزاد سازی انرژی برق و راه اندازی بازار برق ( در ادامه موج فرآیند خصوصی سازی که از اروپا به ویژه بریتانیا شروع شد )، مقررات زدایی یا اصلاح مقررات عرضه و تقاضای برق و انطباق بازاری برق با محدودیت فنی و فیزیکی تبادل برق از مباحث جالبی هستند که قدمت زیادی در اقتصاد انرژی ندارند.
روشهای تعیین قیمت در بازارها، واکنش بازارها به متغیرهای دورنزا و برنزای اقتصادی و سیاسی، هدایت کنندگان بازارها و ساختارهای مالی و پولی موازی و مکمل بازارهای انرژی از دیگر مباحث مهم این حوزه هستند.
۵.کارآیی انرژی
انرژی یکی از نهادههای کلیدی تولید است و هزینه آن تاثیر زیادی در بهای تمام شده محصولات دارد. از سوی دیگر ، همانطور که اشاره شد انرژیهای پایانپذیر و کمیاب، هم اکنون ارزانترین حاملهای انرژی هستند. استفاده از انرژیهای پایان ناپذیر و انرژیهای پاک ( نور خورشید، باد، امواج و ... ) نیازمند سرمایهگذاریهای سنگین و فنآوری پیشرفته است و همین وضعیت موجب میشود انرژیهای پایان ناپذیر نسبت به سوختهای فسیلی مزیت قیمتی نداشته باشند. با این حال سوختهای فسیلی نیز چندان ارزان نیستند و با روند مصرف فعلی، زمان زیادی تا اتمام ذخایر موجود باقی نمانده است. بنابراین صرفه جویی و مصرف بهینه که در مورد همه نهادههای تولیدی مهم است، در مورد منابع پایان پذیر انرژی اهمیت حیاتی دارد.
امروزه عده زیادی از دانشمندان تنها راهکار مشکلات بزرگی مثل گرم شدن هوای زمین، امنیت عرضه انرژی و پایان ذخایر سوختهای فسیلی را توجه به کارآیی انرژی در ساخت خانهها، خودروها، وسایل برقی و نیز در نحوه اداره کسب و کارها، شرکتها و سازمانها میدانند.
از سال ۱۹۷۳ میلادی، همزمان با شوک اول نفتی بحثهای داغ کارآیی انرژی همواره مطرح بوده است. نکته بسیار مهم در مورد کارآیی انرژی این است که کارآ کردن مصرف انرژی باید توجیه اقتصادی داشته باشد. بدون شک حرکت به سوی کارآیی انرژی مستلزم سرمایهگذاری است؛ اما این سرمایهگذاری تا زمانی توجیه خواهد داشت که عواید حاصل از صرفه جویی در مصرف انرژی در نتیجه افزایش کارآیی، از هزینه سرمایهگذاری برای افزیاش کارآیی بیشتر باشد.
ادامه دارد ........
گردآورنده: محمد جواد عباسیان